488

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

امکانات وب

امروز بعد از اون مکالمه کوتاه که تو تلگرام داشتیم حالم یه جوری شد س ً ،انگار برگردم به بیست و دو سه سالگی ،تو فکر رفتم ! بعد که به خودم اومدم گفتم آروم باش پسر ازت سن و سالی گذشته ،اینکارا از تو بعیده دیگه... خلاصه عشق... امان از عشق ، حرف دارم اما از نوشتن چه سود.نهنگی دید مرگش راولی دل را به ساحل زدمن از پایان خود آگاهاماما دوستت دارم + نوشته شده در ساعت 19:26 توسط حمید  |  488...
ما را در سایت 488 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ymard بازدید : 115 تاريخ : جمعه 28 ارديبهشت 1403 ساعت: 12:30

میدونی کی به وجود تقدیر میرسی؟ حداقل ۵ الی ۱۰ سال از زندگیت میره جلوتر و تو دو دوتا چهار تا رو انجام دادی و هیچ بهونه ی دیگه ی برات باقی نمیمونه ،از اولش میدونستیا ! اما خودت رو گول میزدی ! واسه خودت هزار جور دلیل و برهان میساختی که بگی تقدیر وجود نداره و همه چی دست خود آدماست . اما اون روز فرا میرسه که باید دیگه قبول کنی ! تقدیر لبه پرتگاه آقا جان ،همون جایی که میبینی راه فراری نیست دیگه .. + نوشته شده در ساعت 23:4 توسط حمید  |  488...
ما را در سایت 488 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ymard بازدید : 16 تاريخ : جمعه 28 ارديبهشت 1403 ساعت: 12:30

فکر کنم بعد ۵،۶ سال اسنپ گرفتم، یه کم راه افتاد خوردیم به ترافیک ،ضبط روشن کرد و محسن چاوشی خوند : من باید میرفتم زود زود زود زود یکی تو خاطره هام زخم برداشته بود ً... و بعد اشک از گوشه چشم هام شروع به باریدن گرفت ،یهو به خودم اومدم اشکم رو پاک کردم ،انگار این حمیدی که میدیدم سال های سال گمش کرده بودم... + نوشته شده در ساعت 19:45 توسط حمید  |  488...
ما را در سایت 488 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ymard بازدید : 45 تاريخ : سه شنبه 18 ارديبهشت 1403 ساعت: 14:47

بلوک B ، طبقه ۲۴ ، ساعت ۳ نیم شب، نور لایت ،تشنه ! کویر ! همون ویو ابدی ، گوشی خاموش ، معین زد چی میخونه ؟ مال من باش :) تکرار و تکرار ، صدا رو زیااااد کن ، تموم شدن سیگار :) به نظرت اسنپ نصفه شب سیگار میاره :) مال من باش :) بسه اون لعنتی رو انقدر نخور،پاشو برقصیم ، زل نزن تو چشم های من ، خنده ،ماااال من باش ، و طلاع خورشید... + نوشته شده در ساعت 0:0 توسط حمید  |  488...
ما را در سایت 488 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ymard بازدید : 241 تاريخ : سه شنبه 18 ارديبهشت 1403 ساعت: 14:47

من یه جایی دلم برای تو تنگ میشه ،که تو حتی تصورش هم نمیتونی بکنی ! دلیلش هم فقط یه چی میتونه باشه ،دوست داشتن بی اندازه! وقتی یه موجودی رو بیش از اندازه دوست داشته باشی اون دیگه از حالت طبیعی خارج میشه و تبدیل میشه به یه ماورایی ،حقیقت دوست داشتن تو هم یه جور ماورا هستش ،آدمی که نداریش اما دوستش داری! خنده دار نیست! آدمی که هست اما برای تو نیست ! آدمی که بجای خودش باید هروز دست بکشی رو عکس های پروفایلش ! و این وسط یه تو میمونی و یه سر خوردگی ! سر خوردگی از چی ؟ اینکه همه چی داری ،هم چی میتونی داشته باشی ،دست رسی به هر کاری داشته باشی ،اما ! اما یه تورو نداشتن کافیه که بگم‌ من هیچ چیزی تو این دنیا ندارم س ً ، و تو حسرت منی ! س ً حسرت نداشتن تو مثل یه موریانه ذره ذره منو میخوره + نوشته شده در ساعت 16:48 توسط حمید  |  488...
ما را در سایت 488 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ymard بازدید : 41 تاريخ : سه شنبه 18 ارديبهشت 1403 ساعت: 14:47